تنهایی هیچ ارتباطی به مجرد و متاهل بودن نداره. تنهایی هیچ ارتباطی به تعداد دوست ها نداره. ساعت ۷ و نیم شبه و از صبح تنها دراز کشیدم. از جام تکون نخوردم. چیزی نخوردم. لامپ ها رو روشن نکردم. انگشتام یخ کرده. تمام تنم درد می کنه. نمی دونم چی دارم می نویسم. وقتی روز سالگرد ازدواج اینقدر سیاه باشه از بقیه روزها چه توقعی می شه داشت؟ یهو یاد مادربزرگم میوفتم که همه ی عمر چشمش به در بود و همیشه می گفت:

می خوام بخوابم خوابم نمیاد

چشم انتظارم هیچ کس نمیاد

مادر بزرگ نوه ت داره برای غربت تو و خودش توی تاریکی گریه می کنه و تو نیستی‌ که دستاتو روی سرش بکشی.