زخم
همه ی ما هر چقدر برون گرا باشیم حرف های نگفته ی زیادی داریم. حرف هایی که هیچ وقت به هیچ کس نمی شود گفت و هیچ جا نمی شود نوشت. صبح که بیدار شدم دیدم توی خواب با ناخنم دستم را زخم کرده ام. همان ناخنی که همیشه سه تار می زد حالا پوستم را خراش داده بود. صبح که خراش روی دستم را دیدم دلم برای خودم گرفت. خود طفلکی من لحظه های سختی را در این چند روز گذرانده.
+ نوشته شده در پنجشنبه پنجم دی ۱۳۹۸ ساعت 23:16 توسط صبا رهگذر
|